آلاچیق من

آلاچیق من

دستت را بیاور ..دست بدهیم به رسم کودکی،مردانه و زنانه اش را بی خیال،قرار است هوای هم را بی اجازه داشته باشیم..
آلاچیق من

آلاچیق من

دستت را بیاور ..دست بدهیم به رسم کودکی،مردانه و زنانه اش را بی خیال،قرار است هوای هم را بی اجازه داشته باشیم..

100 و یکمین بار...

  اگه زندگی صد بار تو رو به زانو درآورد

 با امید و توکل به خدا،برای صد و یکمین بار،

 بازهم بلند شو...

روز نوشت...

سلام

طاعاتو عبادات همه دوستان قبول

  ادامه مطلب ...

باز آی...

 بـاز آ  بـاز آ  هـر آنچه هـستی بـازآ   گـر کـافر و گـبر و بـت‌پرستی بـازآ


ایـن درگـه مـا درگـه نومیدی نیست    صـد بـار اگـر تـوبه شـکـستی بـازآ

شبهای گران قدر با علی (ع)...

خداحافظ ای نخــــــــل ها چاها

دگر نشـــــنوید از علـــــــــی آه ها

که شام علــــــــی گشته دیگر سحــــــر

که امشــــــــب رود نزد پیغمـــــــبر . . .


 دوستای گلم...

دانسته یا ندانسته حقوقی بر گردن هم داریم

 که کفه سنگین اشتباهات آن به سمت خودمان است

 امشب شب بخشش است

 یکدیگر را ببخشیم و از هم بگذریم...

                                                  التماس دعا...

از این شبها معجزه دور نیست...

  معجزه خبر نمی کند ، با احتیاط ناامید شوید !


 

سجده عشق

 ای ماه سر به مهر، سر از سجده برمدار
 پشت سرت کسیست که شق القمر کند . . .

 

نشونه هارو دریاب:)

 

  هر گز از رویاهایت دست نکش...

  از نشــانه ها پیروی کنــــ :)

( همه ے اتفاقات خوب )

 

 احساس پرانتزی را دارم

 که همه ے اتفاقات خوب

 داخل آن اتفاق مے افتد .

 آری ؛ خدا را مهمان قلب کوچکم  کرده ام ...

 

صبح زیبا

 

   صبح ها

  وقتی آفتاب در می آید

  متولد بشویم

  روی احساس فضا...

  رنگ...

  صدا...

  پنجره...

  گل...

  نم بزنیم...

یه خبر واسه دوستان

سلام

الان از وبگردی میام بازم گله دارم از این بچه بازی بعضیا ...یه کد گذاشته بود نوشته بود اگه میخوای بدونی تا الان چقدر گوشیتو شارژ کردی یه پیامک خالی  به  81332 بفرست منم خوشم اومد وارد کردم پیام اومد مبلغ 500 تومان از حساب شما به کمیته امداد امام خمینی هدیه شد...ببین از چه راهایی دزدی میکنن...من اسم این کارو میذارم دزدی با اینکه مبلغ چرتیه و تو مکالماتمون دیده نمیشه ولی زمانی کارشون درست بود که من با میل خودم هدیه میکردم ...چطور میتونن این حق الناسو جواب بدن خدا میدونه...براشون متاسفم

 خواستم به شما هم اطلاع بدم اگه این کد برای شما هم اومد بدونید موضوع چیه

موفق باشید

لبخند :)

 

  به لبخندتان اجازه دهید تا دنیا را تغییر دهد

  ولی...

  به دنیا اجازه ندهید که لبخندتان را تغییر دهد :)

روز نوشت همراه با یه هدیه...

سلام

امروزم به رفتن به کلاسو این حرفا گذشت والبته گرفتن فیلم جشن فارالتقسیتیمون و عکس چاپ شده دسته جمعیمون با  کلی هیجان اومدمو فیلمو دیدم خدارو شکر فیلمم خوب شده بود...خلاصه  یادم اومد از تئاتری که قرار گذاشتم با بابااینا برم زنگ زدم بلیط رزرو کردم قراره شب بریم نی نای نای خب این از این...الانم بیکار بودم یه سر رفتم سراغ آرشیو آهنگای قبلیم البته واسه خیلی قبله...که رسیدم به Eurovision2009 خیلی وقت بود ندیده بودمش... وایـــــــــــ رسیدم  به آهنگ Fairytale  از  alexander rybak که از نروژ بود و نفر اول این مسابقه هم شد...این آهنگ جزء  آهنگای بسیار بسیار مورد علاقه منه ..یهنی تا این حدا!

ادامه مطلب ...

رویاهای تو...

 

  رویاهای کوچک را آرزو نکن ،

  زیرا برای تکان دادن قلبت به اندازه کافی قدرت ندارند.

روز نوشت...

سلام

این روزها داره به روزه داری و کلاس و خواب میگذره...از یه لحاظ خوبه از یه لحاظ نه...خوبیش خوابو خوراکو تنبلیه :دیـــ بدیشم اینه که زیادی بیکارم...امشبم رفتم کفشو لباس بخرم مورد پسند واقع نشد...شاید فردا برم

امشب همشهری تو سرم انداخت یه تئاتر برم که اونم از شانس من تاریخش منقضی شده آخه چرا با احساسات بچه مردم بازی میکنن... 

ادامه مطلب ...

د و س ت د ا ر م...

         

       خداوندا ...

           خداوندا تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم،

           مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را،

           مبادا گم کنم اهداف زیبا را،

           مبادا جا بمانم از قطار موهبتهایت

           مرا تنها نگذاری

           که من تنهاترین تنهام؛ انسانم...

خدا گوید:


تو ای زیباتر از خورشید زیبایم

تو ای والاترین مهمان دنیایم

تو ای انســــان !

بدان همواره آغوش من باز است

شروع کن ...

یک قدم با تو

تمام گامهای مانده اش با من ...

التماس دعا...

تو بخند...

نه تو می مانی و نه اندوه

و نه هیچ یک از مردم این آبادی
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت
غصه هم خواهد رفت
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند
لحظه ها عریانند
به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز
تو به آیینه،نه! آیینه به تو خیره شده ست
تو اگر خنده کنی او به تو خواهد خندید
و اگر بغض کنی
آه از آیینه دنیا که چه ها خواهد کرد
گنجه دیروزت، پر شد از حسرت و اندوه و چه حیف!
بسته های فردا همه ای کاش ای کاش!
ظرف این لحظه ولیکن خالی ست
ساحت سینه پذیرای چه کس خواهد بود
غم که از راه رسید در این خانه بر او باز مکن
تا خدا یک رگ گردن باقی ست

تا خدا مانده به غم وعده این خانه مده

                                                      میگن اقتباس از شعر سهراب

روز نوشت...

سلااااااااااااااااام به همه دوستان خوب اینجا

وای بچه ها این چند روزه خیلی خــــــــــــــــــــــــوب بودن ...ییهویی رفتیم به یک استراحت چند روزه ، از گرمای وحشتناک مشهد متواری شدیمو و به باغ پناه بردیم خیلی خوب بود تا حالا چند روزو شبو پیاپی اونجا نمونده بودم ...یه زندگی کلاسیکو اونجا گذروندم 

ادامه مطلب ...

لمس احساس...


  خدا همین جاست !
  در پس احساست ...
  انگشت  اشتیاقت را بالا ببر ،
  لمسش میکنی ...!

ته تغاری :)

یه غمى هست که فقط بچه هاى آخر درکش میکنن

کم و کمتر شدن آدم هاى سر سفره

هــــــــــــــــی!

روز نوشت...

سلام

این روزا دارم با یه حساسیت همراه با چاشنی سرما خوردگی دست و پنجه نرم میکنم  از دو روز پیش شروع شده و هنوز داره مقاومت میکنه   ادامه مطلب ...

یاد من باشد ...

  

   یاد من باشد که فردا دم صبح
   به نسیم از سر مهر سلامی بدهم
   و به انگشت نخی خواهم بست
   که فراموشش نگردد فردا
   گر چه دیر است ، ولی
   کاسه ای آب به پشت سر لبخند بریزیم ، شاید
   به سلامت ز سفر برگردد
   بذر امید بکارم در دل
   لحظه را ، دریابم

   با همه تلخی و ناکامی ها
   زندگی شیرین است!
   و به شکرانه دیدار نسیم هر صبح
   زندگی باید کرد
 

 پ.ن : دوست نداشتم امشبو با غصه بخوابم

...

دستانم شاید ..

اما ..


دلم نمیــ رود به نوشتن..


این کلمات به هم دوخته شده کجا..

احساسات من کجا..؟!

این بار نخوانده مرا بفهم . . .


 

ادامه مطلب ...

درست میشه...

 

  کــاش گــاهی خدا

  از پشتـــــ ابــرها می آمـد

  گوشم را محگم میــگرفتـــــــ و داد میزد...

  آهـــــای ! بگیـــــــر بشین! اینقدر غر نزن! همینه که هستـــــــــ...

  بعد یه چشمک میزدو تو گوشم میگفت:

  همهـــ چی درست میشه

کاهِ کوه ...

  

   زندگی تکه کاهی است که کوهش کردیم

   زندگی کوه بزرگی است که کاهش کردیم

   زندگی نیست به جز نم نم باران بهار

   زندگی نیست به جز دیدن یار

   زندگی نیست به جز عشق٬ به جز حرف محبت به کسی

   ورنه هر خار و خسی زندگی کرده بسی

   زندگی تجربه تلخ فراوان دارد

   دو سه تا کوچه و پس کوچه و اندازه یک عمر بیابان دارد


 

ادامه مطلب ...

روز نوشت...

سلام من برگشتم

از یه اردوی نیمچه دو روزه به جایی که خیلی قشنگ بود واقعا اسمش برازندش بود بهشت گمشده!

  ادامه مطلب ...

میرم اردو دو دو ...

سلام به دوستای گل خود خودم

بچه هادارم دو روزه میرم اردو اونجا هیچ آنتنی هم ندارم چه اینترنتی چه همراه(شهر دور)

خلاصه تو همین دو روز خیلی دلم براتون تنگ میشه

فعلا

موفق باشید


میلاد نور...

                         والای من

خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست؟؟؟

                اللهم عجل لولیک الفرج

گفتی بیا زندگی خیلی زیباست ...

       آوردی حیرونم کنی که چی بشه نه والا؟

       مات و پریشونم  کنی که چی بشه نه بلا؟


     

        عمو زنجیر باف زنجیرتو بنازم...

...

    

  

         این روزهــــایم به تظاهر می گذرد...

            تظاهر به بی تفاوتی،

             تظاهر به بی خیـــــالی،

             به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست...

              اما . . .

             چه سخت می کاهد از جانم این "نمایش"

روز نوشت...

بعضیا اعتماد به نفسشون رو سقفه ها یعنی (ا      یـــــــــــــــــــــــن هــــــــــــــــــــــــــــو     ا   )اگه خلال دندون این اعتماد به نفسو داشت الان تنه درختی شده بود واسه خودش

والا!

  ادامه مطلب ...

روز نوشت...

روزها دارن از پس هم میرنو من هنوزم منتظرم...

  ادامه مطلب ...

روز جوان...

 

عمر از کف رایگانی میرود

کودکی رفتو جوانی میرود

این فروغ نازنین بامداد

در شبانی جاودانی میرود

این سحرگاه بلورین بهار

روی در شامی خزانی میرود

چون زلال چشمه سار کوهها

از بر چشمت نهانی میرود

ما درون  هودج  شامیم و صبح

کاروان زندگانی میرود

 

                                    شفیعی کدکنی

 

سلام دوستای گلم

روز  " جوان "  رو به همه شما دوستای خوبم تبریک میگم

امیدوارم زیباترین روزهای عمرتون باشه


 

 

 پ ن:برای هممون آرزو دارم که این کاروان به سلامتی و کوله باری از محبت و شادکامی ومعنویت به مقصد خودش برسه

 

آمـــــــــــــــــــــــــیـــــــــــــــــــــــن

 

 

 

اتفاق خوب...

 

     دست به سر می کنم ثانیه ها را


    دلم یک اتفاق ناخوانده می خواهد

باد...

 

  کاش یک لحظه،به سرمستی باد

  شاد و آزاد به سر میبردیم

سلام

و باز یک روز دیگه البته خیلی متفاوت 

  ادامه مطلب ...

روز نوشت...

سلام

خب به سلامتی مامان اومد و هــــــــــــــــــــــــــی خیلی دلم براش تنگ شده بود

  ادامه مطلب ...

روز نوشت،روز آخر کارشناسی

سلام

امروز 21 خرداد 1392 روز فارغ التحصیلی اینجانب:-faregh-tahsil

  ادامه مطلب ...

کفش برگشت برامون کوچیکه...

   چه غریبم روی این خوشه سرخ

   

   من میخوام برگردم به کودکی!!


    


   نازی:نمی شه!!کفش برگشت برامون کوچیکه

   من:پابرهنه نمیشه برگردم؟

   نازی:پل برگشت توان وزن مارو نداره!برگشتن ممکن نیست

   من:برای گذشتن از نا ممکن ،کیو باید ببینم!!!

   نازی:رویارو

   من:رویارو کجا زیارت بکنم؟

   نازی:در عالم خواب

   من:خواب به چشمام نمی آد

   نازی:بشمار تا سی بشمار...

   یک و دو

  من:یک و دو ....

                                                           زنده یاد حسین پناهی

آرامش...


   

    چون رودخانه روان

    شبها سکوت کن!

    از تاریکی نترس!

    اگر ستاره ها در آسمانند

     بازتاب نورشان باش

    به یاد آور که ابرها مثل رودخانه

    آب هستند ٬

    پس تصویرشان را در عمق آرامش خویش به شادی منعکس کن 

                                                                                  

                                                                                     « مانوئل باندیرا »

روز نوشت...

سلام


قبل نوشتن لحظه های امروزم بگم که گل مورد علاقه میلاو امسال هم  گل داد.این  گل از پنجم دبستانم! حدودا از یازده سالگیم! با منه خیلی خیلی دوسش  دارم

  


خب بریم سراغ امروز......

ادامه مطلب ...

صبر...


گفت تا کی صبر باید کرد ؟ گفتم چاره چیست؟


دیدم این پاسخ از آن پرسش سوالی تر شده

  

ماهی کم طاقتــــــــــــــم! یک روز دیگر صبر کن


تُنگ آب از روزهای قبل خالـــــــی تر شده




احساسات...

احساسات بیان

 نشده ،

هیچ وقت 

فراموش نمیشن...

خدایا ...

دلم مرهمی میخواهد از جنس خودت

نزدیک ،

بی خطر ،

بخشنده ،

بی منُت...

کشف...

        

باید کتاب را بست 

باید بلند شد

در امتداد وقت قدم زد،

گل را نگاه کرد،ابهام را شنید

باید دویدن تا ته بودن

باید به بوی خاک فنا رفت!

باید به ملتقای درخت و خدا رسید

باید نشست 

نزدیک انبساط

جایی میان بیخودی و کشف...

بــــــــــــــی خیـــــــــــــــــــال!

لبخند میزنم ...

بــــــــــــــــــــــــــــــی دلیـــل 

عشق می ورزم ....

بـــــــــــــــــــــــــی تنــــــــــــــــــــــــــــــاسب

زندگی می کنم ...

بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی خیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــال

مدتی است...

                                                                                              عباس کیارستمی