سلام سلام
عاقا این دو روز گذشته خیلی باحال بود. و این رویداد پنجشنبه و جمعه...
پنجشنبه که ساعت 3 از شرکت خلاصی یافتم وبا توجه به قراری که با زهرا دوستم داشتم راهی پارک ملت شدم..با اینکه خیلی تایم کمی با هم بودیم ولی بهم چسبید .خیلی وقت بود ندیده بودمش..بعدش از سر چهارراه نزدیک خونه فیلم شهرزادو گرفتم و رفتم خونه.. تا رسیدم خونه خیلی نگذشته بود که احسانم رسید ..یکم استراحت کردیمو نشستیم پای فیلم شهرزاد..تا 8 طول کشید دوتایی خوابمون گرفت گفتیم یکم چشامونو ببندیم بعد پاشیم شام درست کنیم خخخ عاقا چشم روهم گذاشتن همانا و خوابیدن سه ساعته من همان..تازه اونم اگه احسان بیدارم نمیکرد فکر نکنم خودم بیدار میشدم..بلند شدم دیدم طفلی یه شام حاضری آماده کرده میگه بیا بخور بعد راحت بخواب..شامو زدیمو خوابم پریده بود..با هم بازی باقلوارو تا مرحله 240 رسوندیمو باز خواب..ولی متاسفانه از ساعت 3 شب منو دندون درد گرفت که اصلا نذاشت بخوابم ..ساعتای 5:30 صبح خوابم برد
..صبحم قرار بود ساعت 6 بیدار شیم با خونوادش بریم باغ داییش اینا واسه عقیقه نوش ولی مادوتا خخوابالو تا 12 ظهر خوابیده بودیم
بیدار شدیم یکم به دورو بر خونه رسیدیم منم ناهار گذاشتم و باز بعدش نشستیم پای فیلم..و باز خواب و باز شامو و باز خواب
واقعا به من چسبیدیک روز استراحت کامل داشتم..ولی الان باز دندونم درد داره و متاسفانه سر کارم و شبم تولد بچه خواهر احسان دعوتم و نمیتونم برم دندونپزشکی..فکر کنم امشبم باید درد بکشمو امروز صبح..خیلی هوای خوبی بود..واسه بیدار شدنم اصلا اذیت نشدم
اخخخخخ که چقدر خواب خووووووبه
نوش جونت خوابهای این مدت
خعــــــــــــــــیــــــــلی خوبه! به خصوص تو بهار خواب خیلی میچسبه
فدات عزیزم