-
روزانه
سهشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1395 08:57
سلام چقد امروز هوا خوبه:) البته با کمی تا قسمتی دلتنگی واسه احسان..باز دیشب رفت تهران و من تنها موندم..البته تقریبا یه کوچولو دارم به این رفتنای احسان عادت میکنم ولی دلتنگیم نسبت دفعات قبل اصلا کمتر نمیشه..مامان اینام نیستن اونام تهرانن ..دیشب بعد رفتن احسان رفتم خوابیدم ولی خواب بدی دیدمو بیدار شدم رفتم خونه مامان...
-
پیامک من!
چهارشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1395 14:17
اسمس امسال من به رفیق شفیقم همسرم :) عزیزم، عشق را اولین بار در نگاه تو تجربه کردم و زندگی را در کنار تو آموختم. و دلم را به تو بهترین امینم سپردم. پس روزمرد رو با یه دنیا عشق بهت تبریک میگم
-
دندون بی عقل!
چهارشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1395 08:55
سلام :) دیروز من دفتر نیومدم..چون یه عدد از 4 تا دندون بی عقله به اصلاح عقلم درد میکرد.. صبح زود با یه دکتر دندونپزشکی هماهنگ کردمو رفتم ببینم چه بلایی سر این دندونه بیارم که اینقد منو بیخواب نکنه.ر فتم دندونپزشکی و دکتر گفت باید بکشیش دیده نمیشده ولی داره توش خالی میشه..احتمال داره جراحی بخواد..عوخ تا اینو گفت دستو...
-
شاید:)
شنبه 28 فروردینماه سال 1395 12:48
شاید همه روزها خوب نباشند اما همیشه یه چیز خوب تو روزهامون هست
-
دو روز استراحت :)
شنبه 28 فروردینماه سال 1395 10:29
سلام سلام عاقا این دو روز گذشته خیلی باحال بود. و این رویداد پنجشنبه و جمعه... پنجشنبه که ساعت 3 از شرکت خلاصی یافتم وبا توجه به قراری که با زهرا دوستم داشتم راهی پارک ملت شدم..با اینکه خیلی تایم کمی با هم بودیم ولی بهم چسبید .خیلی وقت بود ندیده بودمش..بعدش از سر چهارراه نزدیک خونه فیلم شهرزادو گرفتم و رفتم خونه.. تا...
-
روز نوشت
چهارشنبه 25 فروردینماه سال 1395 09:34
-
قضاوت نادرست!
دوشنبه 23 فروردینماه سال 1395 08:55
سلام یه اعتراف به اشتباه..اینکه دیروز خیلی زود قضاوت کردم..عاخه تقصیر خودش بود همه شواهدم دال بر این بود که یه چیزایی رو ازم مخفی کرده .. خب موضوع از این قراره..دیروز که داشتم میومدم دفتر داشتم زیر تختو واسه پیدا کردن یه ساک دستی کوچیک میگشتم که ناهارمو بذارم توش...ولی یه چیز دیگه دیدم..یه قاب عکس هواپیما..یه جعبه...
-
حتی اسمم نداره!
یکشنبه 22 فروردینماه سال 1395 08:48
چه دروغ چه پنهانکاری..چه فرقی میکنه! هردوشون از یک خونودنو تا ته ریشه های دلتو میسوزونن!
-
امروز: شنبه
شنبه 21 فروردینماه سال 1395 08:42
سلام و صبح بخیر یه عکس از فضای سبز نزدیک دفتر که هروقت از کنارش رد میشم کلی انرژی بهم میده خب..یه روز دیگه شروع شد..الهی به امید خودت از پنج شنبه خبر مهم این که رئیس اصلی تا موضوع اخراج اینجانبو فهمیده گفته نخیر این خانوم سر جاش هست اون دو تا خانوم جایی تو دفتر ما ندارن. که این تصمیم باعث شد مدیر داخلی جدید به خاطر...
-
میلاو اخراج می شود!
پنجشنبه 19 فروردینماه سال 1395 09:03
با نهایت تاسف و تاثر اعلام میکنم اینجانب میلاو در مورخ 95/1/18 به همکاری و مساعدت مدیر داخلی جدید و مدیر دیگر که به اصطلاح مدیر شعبه نامیده میشود اخراج شدم... البته نه از اون اخراجایی که با تیپا میندازنت بیرون نه! به سمت بازاریاب تنزل مقام یافتم که گفتم : دستتون درد نکنه من نمیتونم..دلیل اخراج اینجانب هم حضور یک عدد...
-
یک روز بهاری به همراه یک هوای عالی
یکشنبه 15 فروردینماه سال 1395 08:48
سلام یک روز جدید دیگه شروع شد البته بدون دیدم عشقم :( فقط با اسمسش بیدار شدم (باز از هیچی بهتر بود:) رفته تهران واسه موضوع کار جدیدش پیگیری کنه..نمیدونم به صلاحمون هست یا نه ولی فکر میکنم به امتحان کردنش می ارزه....قرار شده بره ببینه اگه موضوع کارش درست شده که بگرده دنبال خونه..وای خدا کنه خونه خوبی گیرمون بیاد..دیشب...
-
بانو روزت مبارک
سهشنبه 10 فروردینماه سال 1395 12:13
زن .... جنس عجیبی ست! چشم هایش را که میبندی ، دید دلش بیشتر... دلش را که میشکنی ، باران لطافت از چشم هایش سرازیر.. انگار درست شده تا روی عشق را کم کند دستش را بگیر با عشق نوازشش کن دعوتش کن به یک رقص بگذار با قدم هایی که به سویِ تو می آید از خودش دور شود . شاید نمی دانی آغوش یک مرد گاهی دنیایِ زنی را...
-
هفت سین 95 :)
دوشنبه 9 فروردینماه سال 1395 10:03
هفت سین 95 منو همسری روزهـایـی هـسـت کـه بـایـد زیـرش خـط کـشـیـد تـا بـه چـشـمـت بـیـایـد روزهـایـی کـه وقـتـی روزهـای دیـگرت از دسـت مـی رود بـتـوانـی راحـت پـیـدایـش کـنـی و بـا مـرورش دلـت گـرم شـود . . . تمام روزها و لحظه های خوش با تو بودنم را زیرش خط میکشم عشق من . . . توای که آرام جان منی . . . همیشه باش . .
-
عاخرین روزمره گی سال 94
پنجشنبه 27 اسفندماه سال 1394 09:37
امروز یکم سخت بیدار شدم..دیشب رفتیم خرید و تا برگشتیم دیگه نایی نداشتم و بیشتر از همه خرید نکردنم باعث شد خستگی تو تنم بمونه :( فقط یکم چیپسو فیتو فان و شام گرفتیم رفتیم خونه.. امسال تو بازار اصلا کار قشنگی نبود یا شایدم بوده من چشام کم سو شده ..به جون خودم تو این پاساژا که هرسال این موقع میرفتم قلقله بود امسال...
-
روزانه های قبل سال 95
چهارشنبه 26 اسفندماه سال 1394 11:00
من..بیکار تو دفتر..دارم آهنگ بهار دلکش شکیلارو گوش میدم:) چقد بیکاری بده ! خب بابا بی انصاف تعطیل کن دیگه..یه هفته اس کلا بیکارم تو دفتر:( وای از بیکاریو تنهایی متنفرم و دقیقا همیشه سرم میاد..تنها تو دفترم..الان دو روزه احسان اینا تعطیل شدن ولی من هنوز باید بیام سرکار..اونم چه کاری..پشت میز میشینم یا کتاب میخونم یا نت...
-
نرم نرمک..
شنبه 22 اسفندماه سال 1394 10:16
نرم نرمک میرسد که چه عرض کنم ...مثل برقو باد دارد میرسد اینک بهار فریدون جان! :( من هنوز هیچکاری نکردم..نه خونه تکونی نه خرید..فقط تنها کاری که کردم سبزه گذاشتم که اونم به خاطر زود گذاشتنم زود سبز شدو داره عاخرین روزاشو میگذرونه... :((((( : )))) موندم بخندم یا گریه کنم خخخ عاخه چرا من!!حالا چکار کنم :( فقط امیدوارم...
-
دلگیرم و عصبانیم نوشت :)
سهشنبه 18 اسفندماه سال 1394 09:41
وقتی خستم وقتی کلافم وقتی دلتنگم بشقابهارو نمیشکنم شیشه هارو نمیشکنم دلت رو نمیشکنم تو این دلتنگیها زورم به تنها چیزی که میرسه این بغض لعنتیه البته جا داره خاطر نشان کنم که : من دیگه این رو هم نمیشکنم..بهله!
-
نمیفهمه!
سهشنبه 18 اسفندماه سال 1394 09:00
-
باز ما برگشتیم :)))
شنبه 15 اسفندماه سال 1394 09:22
عاقا من دوباره برگشتم..یهویی یاد بلاگ اسکای افتادم .سرکی زدم دیدم چند نفر از روزاشون نوشتن حسودیم شد گفتم منم از این بعد هروقت تونستم پست میذارم خو حیفه آدم این روزاشو فراموش کنه خب از امروز..من ..توشرکت..پشت میز ..در حال وب گردی.......یهویی خخخ از این زیر کار در رو ها نیستم ولی امروز کلا سرم خلوته.. به خاطر فوت آقای...
-
....
شنبه 29 آذرماه سال 1393 23:55
.....
-
حس عجیبیه...
پنجشنبه 27 آذرماه سال 1393 02:32
حس عجیبیه : وقتی میفهمی عاشق شدی.... وقتی میفهمی بهش دلبسته شدی و دلت نمیخواد ازا ین دلبستگی دل بکنی.. حس عجیبیه : وقتی دلت میخواد بخاطر هر کاری ازش اجازه بگیری و از کوچیکترین کاراش باخبر باشی.. حس عجیبیه : وقتی با دو دقیقه دیر جواب دادنش تو دلت نگرانی موج میزنه.. اگه کسی غیرطبیعی بهش نگاه کنه غیرتی میشی و آتیش...
-
روزنگار(سال پیش این موقع)3
پنجشنبه 27 آذرماه سال 1393 01:11
-
دل نوشت
سهشنبه 25 آذرماه سال 1393 02:13
ﺧــﺪﺍﯾــــــﺎ ﺑﻪ"ﺟﻬﻨﻤﺖ"ﺩﯾﮕﺮ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﻧﯿﺴﺖ... ﻣﺎ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﯿﺴﻮﺯﺍﻧﯿﻢ... پ.ن : ( این موضوع ربطی به همسری جونم نداره دلم از یه کسای دیگه گرفته ولی میخوام بهشون توجه نکنم..یه روزی خودشون پشیمون میشن میدونم )
-
روزنگار(سال پیش این موقع)2
دوشنبه 24 آذرماه سال 1393 11:28
-
روزنگار(سال پیش این موقع)
یکشنبه 23 آذرماه سال 1393 11:25
-
سلام...
چهارشنبه 19 آذرماه سال 1393 03:05
«روح از هر چه ساخته شده باشد، جنس روح او و من از یک جنس است» سلام..میلاو برگشت بعد کلی زمان..امشب حسابی بد خواب شدم..یاد سال پیش افتادم که یه سره تو نت بودم..گفتم بیام ببینم چه خبره هوس کردم دوباره شروع کنم به گذاشتن مطلبو اگه شد نوشتن حس همون لحظه که دارم..سیستمم یکم داغونه امشب خیلی اذیتم کرد واسه همین امشب وبگردی...
-
تبریک سال نو به همسری
جمعه 1 فروردینماه سال 1393 13:40
نوروز پیام آور مهر است که مرا وامی دارد تنها به خاطر تو دوست داشتن را یاد بگیرم . . . احسان عزیزم سال نو مبارک
-
سال نو مبارک
جمعه 1 فروردینماه سال 1393 13:34
ای خدای دگرگون کننده دلها و دیده ها ای تدبیر کننده روز و شب ای دگرگون کننده حالی به حالی دیگر حال مارا به بهترین حال دگرگون کن سال نو مبارک
-
پست اختصاصی :)
جمعه 29 آذرماه سال 1392 21:55
تقدیم به همسر عزیزم احسان خیلی خوشحالم از اینکه تو به دنیام اومدی تو؛ دنیا فهمید که تو انگار نیمه گمشدمی تو زندگی خیلی خوبه چون که خدا تو رو داده روز تولدم، برام فرشتشو فرستاده خدا مهربونی کرده تو رو سپرد دست خودم دست تو گرفتمو فهمیدم عاشقت شدم آورده دنیا یه دونه اون یه دونه پیش منه خدا فرشته هاشو که نمی سپره دست همه...
-
این روزها....
یکشنبه 24 آذرماه سال 1392 12:14
میلاو در شرف ازدواج .... خواهشم اینه که دعای خیرتونو بدرقه زندگیم کنین . این روزا یکم سرم شلوغه ولی انشاالل... از سر فرصت روز نوشت این روزها رو خواهم گذاشت برای یادگار