آلاچیق من
دستت را بیاور ..دست بدهیم به رسم کودکی،مردانه و زنانه اش را بی خیال،قرار است هوای هم را بی اجازه داشته باشیم..آلاچیق من
دستت را بیاور ..دست بدهیم به رسم کودکی،مردانه و زنانه اش را بی خیال،قرار است هوای هم را بی اجازه داشته باشیم..درباره من
اگه یه روز فرزندی داشته باشم ،
بیشتر از هر اسباب‌بازی دیگه‌ای براش بادکنک می‌خرم .
بازی با بادکنک خیلی چیزا رو به بچه یاد می‌ده .
بهش یاد می‌ده که باید بزرگ باشه اما سبک ،
تا بتونه بالاتر بره .
بهش یاد می‌ده که چیزای دوست داشتنی می‌تونن توی یه لحظه ، حتی بدون هیچ دلیلی و بدون هیچ مقصری از بین برن ،
پس نباید زیاد بهشون وابسته بشه .
و مهمتر از همه :
بهش یاد می‌ده که وقتی چیزی رو دوست داره نباید اونقدر بهش نزدیک بشه و بهش فشار بیاره که راه نفس کشیدنش رو ببنده ،
چون ممکنه برای همیشه از دستش بده
ادامه...
روزانهها
همهپیوندها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- اردیبهشت 1395 3
- فروردین 1395 10
- اسفند 1394 6
- آذر 1393 7
- فروردین 1393 2
- آذر 1392 6
- آبان 1392 5
- مهر 1392 1
- شهریور 1392 3
- مرداد 1392 15
- تیر 1392 25
- خرداد 1392 23
- اردیبهشت 1392 21
- فروردین 1392 7
- اسفند 1391 7
- بهمن 1391 6
- دی 1391 6
- آذر 1391 7
- آبان 1391 1
- شهریور 1391 2
- مرداد 1391 1
- تیر 1391 2
- خرداد 1391 12
- اردیبهشت 1391 8
- فروردین 1391 27
- اسفند 1390 19
آمار : 64641 بازدید
Powered by Blogsky
سلام...
«روح از هر چه ساخته شده باشد،جنس روح او و من از یک جنس است»
سلام..میلاو برگشت بعد کلی زمان..امشب حسابی بد خواب شدم..یاد سال پیش افتادم که یه سره تو نت بودم..گفتم بیام ببینم چه خبره هوس کردم دوباره شروع کنم به گذاشتن مطلبو اگه شد نوشتن حس همون لحظه که دارم..سیستمم یکم داغونه امشب خیلی اذیتم کرد واسه همین امشب وبگردی نمیکنم و فعلا به گذاشتن یه پست اکتفا میکنم..ولی دوست دارم هرچه زودتر برم سراغ بچه ها خیلی وقته ازشون خبر ندارم..راستی این جمله بالاییه هم که معلومه منظورم کیه...بهله خود خود همسریمو میگم..تا 10 روز دیگه دقیقا میشه 1 سال که همراه هم شدیم...بیشتر رفیق شدیم و این خیلی خوبه
...دیگه میرم لالا فردا باید زود پاشم بریم خونه آبجی چون همسریش آپاندیس عمل کرده...فعلا........
میلاو
چهارشنبه 19 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 03:05 ق.ظ
سلامممممممم همزادی خوبی ؟؟؟
منو اصلا یادت میاد یا نه ؟؟؟؟
بعلهههههه 10 روز دیگه هم سالگرد پیوند و ما شدن شما و همسریه و هم سالروز تولدت ....
و همچنین دقیقا سالگرد دوری شما از وب و بیخیال شدن از دوستای وبلاگی ....
خب از حال و اوضاع خودم برات بگم هنوز وقت نکردم برم نیشابور دنبال نیمه گمشدم بگردم ;-)))))
خب دیگه اینم خلاصه اخبار فک کنم گویای همه چی بود ...
حالا هم دیگه سخن کوتاه میکنم خودت بیا سریعتر پیشمون ...
فعلا :-*
سلام همزادی
و الا پیام میدادم..
ماشالا چه پر انرژی..هزارو یک لایک
خانوم جان من سر میزدم به وبت ولی رمزو عوض کرده بودی...گوشی نازنینمم سوخته الان یه نوکیا کتلت دستمه
نه دیگه همزادی از بچه های نیشابور بخاری در نمیاد بذا واست یه جا دیگه میگردم پیدا میکنم
الان بدو بدو میام اونور