آلاچیق من

آلاچیق من

دستت را بیاور ..دست بدهیم به رسم کودکی،مردانه و زنانه اش را بی خیال،قرار است هوای هم را بی اجازه داشته باشیم..
آلاچیق من

آلاچیق من

دستت را بیاور ..دست بدهیم به رسم کودکی،مردانه و زنانه اش را بی خیال،قرار است هوای هم را بی اجازه داشته باشیم..

روز نوشت...

سلام

این روزها داره به روزه داری و کلاس و خواب میگذره...از یه لحاظ خوبه از یه لحاظ نه...خوبیش خوابو خوراکو تنبلیه :دیـــ بدیشم اینه که زیادی بیکارم...امشبم رفتم کفشو لباس بخرم مورد پسند واقع نشد...شاید فردا برم

امشب همشهری تو سرم انداخت یه تئاتر برم که اونم از شانس من تاریخش منقضی شده آخه چرا با احساسات بچه مردم بازی میکنن... 

 

ولی تو فکرم یه سینما برم حداقل یکم تفریح داشته باشیم از این روزا استفاده کنم(مردم از این بی تفریحی ) شاید که نرسیدم به فردای دگر...

امشب داشتم فکر میکردم جدا از اینکه  تو این موندم که چرا خدا یه ماهو گذاشته که گرسنگیو بچشیم تا حال گرسنه هارو درک کنیم یه ماه رو قرار نداده که یه پول درست درمون بریزن به حسابمون حال این اغنیارو بچشیم .. تو این موندم که خب این چه جوریه آخه  من یکی عمرا بفهمم گرسنه ها چی میکشن چون میدونم نهایتا ساعت مثلا 8 غذام آمده است و اونم تپل میتونم بخورم یا سحر غذای خوب میخورم که یه وقت گرسنم نشه ...خب خداییشم عمرا بیام کم بخورم...

فکر کنم خدا قهرش گرفت میگه هی ناشکری کن همین آب باریکرو هم ازت بگیرم حال بی اینترنتارو هم درک کنی!  الان نتم هی قطع و وصل میشه ...واقعا اگه این بوده آرمانای ما.. دستشونم درد نکنه من اصلا اعتراضی ندارم

آخ جون الان خبر رسید که تئاتر مذکور 10 شب دیگه هم تمدید شده نی نای نای نی نای نای... به قول دوست جون رعایت کن اوهوم اوهوم

خب دیگه اینم از روزها و حال واحوال این روزهای من البته با یه کوچولو استرس(چه مختصر و مفید آورین)

من رفتم 

fln



نظرات 3 + ارسال نظر
لیلی شنبه 22 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 12:54 ق.ظ

سلاملکم میلاو بانوی خودمان
چگونه ای عزیز دل
میبینم ک میخوای بری خریدو اینا
من ک خیلی وقته واسه خریدو اینا وخ ندارم باور میکنی
اصن خعلی گرفتارم
ایشالا ک اون ی قوچولو استرست هم از بین میره و همه چی آرومه آروم میشه
مواظب خودت باشششش
بوسسسسس

سلام لیلی جان (قلب)
ممنونم
آره البته امشب که نشستم پای مسابقه والیبال نرفتم بیرون
ولی فردا حتما میرم
انگاری عقده ای شدم اینقدر این چن وقته دوران دانشگاه نرفتم خرید :-"
ممنونم انشالا
امیدوارم وقتت برکت کنه بتونی به کارای شخصی هم برسی
خیلی خوشحالم کردی اومدی...ممنونم
بوس بوس

فرید شنبه 22 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 04:53 ب.ظ http://cute-life.blogfa.com

اصن به نظرم حکمت ماه رمضون یه چیز دیگه هستش از اونیکه تو جامعه به غلط جا افتاده ... ایشالا که همه و همه اون چیزی که واقعا خدا از بنده هاشو میخاد بفهمیم :)
یکم استرس آخر بخاطر چی بود؟ چرا آخه؟؟

درسته همشهری موافقم این تشنگیها و گرسنگیها در برابر بار معنوی که این ماه داره ناچیزه،همین که سعی میکنیم برای این ماه حرمت نگه داریمو از کلی موضوعات اشتباهی که معمول شده خودداری کنیم ، حکمتشو نشون میده
آمــــــــــــیـــــــــــــــــن...

خداروشکر استرسش ناخوشایند نیست همشهری ممنونم از توجهتون به همه جزئیات (تایید)
مئفق باشی :)))

فرید شنبه 22 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 04:53 ب.ظ http://cute-life.blogfa.com

راستی همشهری تئاتر رفتی؟؟؟ :)

نـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه :( نرفتم ، شانس من قحطی پایه شده...همه میگن زمانش ...
البته پدر جون جونی امشب گفت واسه فردا هماهنگ باش بریم
فقط خدا کنه تموم نشده باشه اینقده تعریف کردین حسابی رفتم تو فکرش که برم(خیلی جالبه فکر نمیکردم پدرمم تئاتر دوست داشته باشه)
موفق باشین :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد