آلاچیق من
دستت را بیاور ..دست بدهیم به رسم کودکی،مردانه و زنانه اش را بی خیال،قرار است هوای هم را بی اجازه داشته باشیم..
آلاچیق من
دستت را بیاور ..دست بدهیم به رسم کودکی،مردانه و زنانه اش را بی خیال،قرار است هوای هم را بی اجازه داشته باشیم..درباره من
اگه یه روز فرزندی داشته باشم ،
بیشتر از هر اسباب‌بازی دیگه‌ای براش بادکنک می‌خرم .
بازی با بادکنک خیلی چیزا رو به بچه یاد می‌ده .
بهش یاد می‌ده که باید بزرگ باشه اما سبک ،
تا بتونه بالاتر بره .
بهش یاد می‌ده که چیزای دوست داشتنی می‌تونن توی یه لحظه ، حتی بدون هیچ دلیلی و بدون هیچ مقصری از بین برن ،
پس نباید زیاد بهشون وابسته بشه .
و مهمتر از همه :
بهش یاد می‌ده که وقتی چیزی رو دوست داره نباید اونقدر بهش نزدیک بشه و بهش فشار بیاره که راه نفس کشیدنش رو ببنده ،
چون ممکنه برای همیشه از دستش بده
ادامه...
روز نوشت...
سلام
مامانم رفت سفر مکه....
خیلی غصم شده.حس میکنم تو دنیا غریب شدم
صبح که داشتم میرفتم واسه امتحان باهاش خداحافظی کردمو کلی تو بغل هم گریه کردیم .از امتحان که اومدم هنو نرفته بودن فرودگاه.خیلی خیلی دلم میخواست منم برم ولی به خاطر امتحان فردا خیلی وقتم کمه واسه همین همینجا دوباره ازش خداحافظی کردم.امروووووزززز خییییییییییییییییللللللللییییییییییییییییییی دلم گرفته
انشالا به سلامت بره و بیاد.خدایا چقدر حضورش پیشم دلگرمی میاره.
امروز رفتیم کارتای دعوتنامه به جشن فارغ التحصیلی رو هم گرفتیم یه غصه هم اونجا بود یه شعر غمگینم داشت که نزدیک بود جلو بچه ها اشکم در بیاد فعلا پیشم نیست وقتی دستم اومد شعرشو تو همین پست میذارم
اینم عکس روی کارت
fln
الان ساعت 19:22 عجب بارونی گرفته!!!!!!!آسمونم مثل من دلش گرفته
خب این شعر بود
تا نگاه میکنی:
وقت رفتن است باز هم ،همان حکایت همیشگی!
پیش از آنکه باخبر شوی لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود
آه که چقدر زود دیر می شود....
و چه زیباست آن روز خداحافظی
هرگز فراموش نخواهد شد.
گرچه این خود آغازی دگر است
سلام
از وب دریا اومدم اینجا انقد ازت تعریف کرده گفتم واجبه برم و میلاو رو ببینم.از اومدنم هم خیلی راضیم اول بخاطر اینکه همسنیم. دوم بخاطر اینکه وب قشنگی داری. سوم بخاطر اینکه نوشته هاتو که خوندم خیلی جاها احساس کردم خودم نوشتم نوع احساساتت مث منه. اگه پستای بهار پارسال منو هم بخونی که روزای آخر و فارغ التحصیلیم بود خودت متوجه این شباهت روحیه میشی.
به سلامتی .. غصه نخور اینکه مامانت رفته مکه که بی نظیره هرکسی آرزوی همچین سفری رو داره دلتنگی هم داره ولی سعی کن امتحاناتو بخونی و کمتر فکرشو بکنی.
سلام صدف جان
.
خیلی خیلی خوش اومدی.خوشحال شدم
دریا جان خیلی بهم لطف داره .آره چه جالب منم الان به وبلاگتون سر زدم تا اونجاهایی که میشد خوند ،خوندم (البته به خاطر اینکه بیشریاش رمز دار بود نشد بخونمشون)برای منم خیلی جالب بود آره خیلی روحیه یکسانی داریم
از اینکه با شما و وب زیبات آشنا شدم خیلی خوشحالم عزیزم
ممنونم .ولی چکار میشه کرد غصم شده اصلا انگار حوصله هیچیو دیگه ندارم ،الان جای خالیش واقعا احساس میشه نمیتونم کنار بیام
ممنونم از دلداریت خانومی
بازم از حضورت ممنون خانومی
موفق باشی
salam dooste man
azin ke be webloge man sar zadi va mano ghabel doonesti va vasam nazar gozashti kheyli mamnoonam
vaghti varede webloget shodam hese khoobi behem das dad albate hamrah ba kami gham ama mitooni be khodet eftekhar koni bekhatere weblogi ke doros kardi
hamishe shad va movafagh bashi
سلام
خواهش میکنم.
ممنونم شما خیلی لطف دارید.
این مقدار غمی که تو این وبلاگ هست هم چاشنی هر زندگیه که زندگی من هم مستثنی از بقیه نیست فقط شکل و محتواشون فرق میکنه
ممنونم از تعریفتون و ممنونم از حضورتون
موفق باشید