آلاچیق من

آلاچیق من

دستت را بیاور ..دست بدهیم به رسم کودکی،مردانه و زنانه اش را بی خیال،قرار است هوای هم را بی اجازه داشته باشیم..
آلاچیق من

آلاچیق من

دستت را بیاور ..دست بدهیم به رسم کودکی،مردانه و زنانه اش را بی خیال،قرار است هوای هم را بی اجازه داشته باشیم..

محبت...


      

شخصی بود که تمام زندگی اش را با عشق و محبت پشت سر گذاشته بود و وقتی ازدنیا رفت همه می گفتند به بهشت رفته است.
آدم مهربانی مثل او حتما به بهشت می رفت. در آن زمان بهشت هنوز به مرحله کیفیت فراگیر نرسیده بود. استقبال از او باتشریفات مناسب انجام نشد. دختری که باید او را راه می داد نگاه سریعی به لیست انداخت و وقتی نام او را نیافت او را به دوزخ فرستاد.
در دوزخ هیچ کس از آدم دعوت نامه یا کارت شناسایی نمی خواهد هر کس به آنجا برسد می تواند وارد شود. آن شخص وارد شد و آنجا ماند. چند روز بعد ابلیس با خشم به دروازه بهشت رفت و یقه پطرس قدیس را گرفت. پطرس که نمی دانست ماجرا از چه قرار است پرسید چه شده است؟ ابلیس که از خشم قرمز شده بود گفت: آن شخص را که به دوزخ فرستاده اید آمده و کار و زندگی ما را به هم زده. از وقتی که رسیده نشسته وبه حرفهای دیگران گوش می دهد... در چشم هایشان نگاه می کند... به درد و دلشان می رسد. حالا همه دارند در دوزخ با هم گفت وگو می کنند... یکدیگر را در آغوش می کشند و می بوسند. دوزخ جای این کارهانیست!!! بیایید و این مرد را پس بگیرید.
وقتی راوی
 قصه اش را تمام کرد با مهربانی به من نگریست و گفت:

با چنان عشقی زندگی کن که حتی اگر بنا به تصادف به دوزخ افتادی، خودشیطان تو را به بهشت بازگرداند...

                                                                                                  پائولو کوئلیو

نظرات 7 + ارسال نظر
دل بریده .. جمعه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:04 ب.ظ

پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید. عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند. پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: “باید ازت عکسبرداری بشه تا جائی از بدنت آسیب ندیده باشه” پیرمرد غمگین شد، گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست…

پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند. پیرمرد گفت زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می روم و صبحانه را با او می خورم. نمی خواهم دیر شود! پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر می دهیم. پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد! حتی مرا هم نمی شناسد! پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟ پیرمرد با صدایی گرفته، به آرامی گفت: اما من که می دانم او چه کسی است…!
---------------------------------------------------------------

سلام
ممنونم.داستان جالبی بود کاملا درسته این ها همه محبت و مهربونی افراد رو میرسونه
از حضورتون ممنون
موفق باشید

عشق بزرگترین دروغ دنیاست شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:45 ق.ظ http://www.fatemeh72rz.blogfa.com

اهـل پـنـهـان کـاری نـیـسـتـــم ..!
اعـتـرافــ مـی کـنـــم : ..
زمـــــــانــــــی دل یـــکــی راســوزانـــده ام !!
حــالا ..
یـــــکـــــی..
یـــــکــــــی ..
یـــــــ کــــــــ ی !!
دلــــم رامــی ســوزانـــنـــــد…

عشق بزرگترین دروغ دنیاست شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:45 ق.ظ http://www.fatemeh72rz.blogfa.com

هــمـه ی ِ قـراردادهــا را کـه روی
کـاغـذهـای بـی جـان نـمی نویسنـد
بــعـضی از عـهـدهــا را
روی قــلـب هـا هــم مـی نــویــسـیـم …
حـواست به ایـن عـهـدهـای غـیـر کـاغـذی بـاشـد …
شـکـسـتَنـشـان
یـک آدم را مـی شـکند……!
.

آره همینطوره .امیدوارم هیچوقت تو زندگیامون عهد شکن نباشیم حتی مصلحتی.
موفق باشی

عشق بزرگترین دروغ دنیاست شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:46 ق.ظ http://www.fatemeh72rz.blogfa.com

سلام ممنون از حضورت
بازم بیا

سلام خانومی
خوش حال میشم با کمال میل
موفق باشی

عشق بزرگترین دروغ دنیاست شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:06 ب.ظ http://www.fatemeh72rz.blogfa.com

عاشق شدم و عذاب را فهمیدم / رنجیدن و اضطراب را فهمیدم

در چشم تو عشق را ندیدم اما / معنای دل کباب را فهمیدم

هر روز خطاهای تو را بخشیدم / تا بخشش بی حساب را بخشیدم . . .

مرضیه ق دوشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:21 ب.ظ

وای خدای من مرضیه اینجاست راهو گم کرده بودم تعجب نکن
سلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
متن بسیییییییار زیبایی بود.
فردی که ادعا می کند دیگر به عشق اعتقادی ندارد ، کسی است که دیگر عشق به او اعتقادی ندارد .(مارس کرانشه )

سَـــــــــلـــــــــــــــــــــــام
بابا نور بارونمون کردی.خدا بیشتر از این گمراهت کنه.
ممنونم .
چه تعبیر جالبی بود
هـــــــــــــی !حوصله ی جمع و تفریق ندارم ،ببین! یه ضرب خرابتـــــــــم !
ممنونم که بهم سر زدی
همیشه موفق باشی دوست جونم

دل بریده ... دوشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:06 ب.ظ

به سلامتی .. همه با محبت های دنیا ....

سلام
ممنونم .شما لطف دارید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد