بوی باران،
، بوی سبزه ، بوی خاک
نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار ...
خوش به حال چشمه ها و دشتها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که میخندد به ناز
خوش به حال جام لبریز ازشراب
خوش به حال آفتاب ؛
ای دل من، گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمیپوشی به کام
باده رنگین نمیبینی به جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن می که میباید تهی است
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ ...
فریدون مشیری
cheghadr ziba bud milav jan
سلام گلم.ممنون.
انشالا سالی پر از زیبایی و خنده داشته باشی
موفق باشی
نظر شخصی من در مورد وبلاگت اینه که به درد لای جرز در میخوره. اگه میشه رمز اون مطلبت بده بیاد تا یک نظر در موردش بدم
من که خودم این نوشته هارو دوست دارم ولی خب اینم نظریه اما اینو در نظر داشته باشید صلیغه افراد متفاوته مطمئنا شما هم صلیغه ای مختص به خودتون رو دارید حالا این رو هم در نظر بگیرید که این یه وب شخصیه و هر مطلبی که گذاشته میشه نظر خود نویسنده ی اینجاست، به هر حال شما هم نظرتون رو بیان کردید ولی ایکاش افراد یاد بگیرن به جای توهین اگر پیشنهادی دارن بیان کنن وگرنه مطلب واسه خوندن زیاده
در مورد رمز هم که با ید گفت: باکافران چه کارت گر بت نمیپرستی
موفق باشید