آلاچیق من

آلاچیق من

دستت را بیاور ..دست بدهیم به رسم کودکی،مردانه و زنانه اش را بی خیال،قرار است هوای هم را بی اجازه داشته باشیم..
آلاچیق من

آلاچیق من

دستت را بیاور ..دست بدهیم به رسم کودکی،مردانه و زنانه اش را بی خیال،قرار است هوای هم را بی اجازه داشته باشیم..

روز نوشت...

سلام 

امروز خدارو شکر روز خوبی بود.از دیروز که اومدم خونه ناهار خوردم ظرفارو شستم بعدم یه گذری تو نتو... لالا.حدودا 12 پاشدم تا 3 تو نت بودمو  پست قبلیو گذاشتم وباز لالا تا ساعت 9/30.بیدار که شدم رفتم یه حموم ، خوب سبک شدم اومدم بیرون با مامان اینا رفتیم خونه خاله.اخ میلاو چند سال بعد، جات خالی خورشت کرفس داشتن با اون سوپایی که مریم درست میکنه.واییی عاشقشم.امنه و مسعودم بودن بهزادم با خانومشو هلیا اومد.الهیییی هلیا ماشالا چقد با نمک شده.بهش میگیم بیا بغلم لباش به حالت کج و خیلی فشرده میگه نننننننه..ولی خوشم میاد بغل من میاد.نزدیک 7بود راه افتادیم به سمت خونه که تو ماشین تصمیم گرفتیم بریم طرقبه رفتیم تا نمایشگاه که دیدیم مسیر طرقبه بسته شده برگشتیم به سمت بستنی شاد یه بستنی خوردیمو رفتیم مشهد گردی.چقد خوب بود از زیر گذر حرمم حرکت کردیم انگار دلم سبک شداز خیابونای زیادی رد شدیم کلی المان تو خیابونا قرار داده بودن اون تلوزیون و کیوسک تلفنی که میگفتن اکواریومش کردن رو هم دیدم.دمشون گرم امسال خیلی مشهدو قشنگ تزئیین کرده بودن.وقتی رسیدیم خونه نشستم پای نت تا الان.خب این بود امروز من.

موفق باشم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد