آلاچیق من

آلاچیق من

دستت را بیاور ..دست بدهیم به رسم کودکی،مردانه و زنانه اش را بی خیال،قرار است هوای هم را بی اجازه داشته باشیم..
آلاچیق من

آلاچیق من

دستت را بیاور ..دست بدهیم به رسم کودکی،مردانه و زنانه اش را بی خیال،قرار است هوای هم را بی اجازه داشته باشیم..

روز ...

واییییییی یه هفته هست که روز نوشت نداشتم .هیییییی  هفته پیش عزیز از دست رفته نداشتم ولی حالا.یادش گرامی.خیلی دوسش داشتم امیدوارم جاش تو بهشت باشه.نادر آقا رو میگم.هفته پیش که قرار بود بریم خونشون تصادف کردو متاسفانه...

وای که چقد دلم واسه خونواده عمم اینا سوخت .خیلی زجر کشیدن .اخ اخ یادم میوفته عمم سعی کرد تا میتونه جلو بچه ها گریه نکنه.شبه اولم که اصلا نگو بدترین شبه عمرم بود وقتی میومدم تو اتاقم عمه از فوت شوهرش خبر نداشت بهم میگفت اگه بلایی سر نادر بیاد من چیکار کنم.یا وقتی باروون اومد رفت زیر بارون واسه به هوش اومدنش دعا کنه.وای دلم میخواس برم تو بغلشو جیغ بزنم.وای که چه عید بدی شد.خداییش مرد نازنینی بود .خدایا خودت بیامرزش...یه هفته با کلی ناراحتیو غمو غصه و خستگی گذشت.

              

            

خب امروزم با اینکه خیلی خسته بودم کلی فعالیت داشتم.اول سر کلاس.بعد با بچه ها رفتیم واسه مرضیه یه کادو تولد بخریم که پیدا نکردیم.

یه اتفاق جالب.امروز همون بچه وبلاگیه بهم تو اس اچ پیام سلام داد و گفت چن وقتیه ازم خبری نیست و چند تا پست گذاشته و خواست بخونمو نظر بذارم.خب چیه مگه جالب بود

فردا تولد مرضیه اس.وای کادو نخریدیم.خیلی بد شد دوس داشتم فردا بهش کادو بدم ولی متاسفانه افتاد واسه شنبه.

خب دیگه من برم بخوابم که فردا با دکتر کلاس داریم .اونم که ماشالا اوووووووففففففففف

شبت خوش میلاو عزیز

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد