آلاچیق من

آلاچیق من

دستت را بیاور ..دست بدهیم به رسم کودکی،مردانه و زنانه اش را بی خیال،قرار است هوای هم را بی اجازه داشته باشیم..
آلاچیق من

آلاچیق من

دستت را بیاور ..دست بدهیم به رسم کودکی،مردانه و زنانه اش را بی خیال،قرار است هوای هم را بی اجازه داشته باشیم..

روز نوشت...

خب.امروزم تموم شد.امروز به این نتیجه رسیدم که واقعا خودم مشکل دارم.خب میبینمم بچه پرو داره واسم طاقچه بالا میذاره بازم باهاش میحرفم.

اه اصلا بیخیال این حرفا.خودت چطوری؟

خب من امروز صبح پاشدم یه دو ساعتی با سعیده چرتو پرت چتیدیم بعدم اهنگی که دوس دارم همون الکساندرو گوش کردم یه دوش گرفتم رفتم خونه اعظم.خاله اینا اومدن ، زندایی، آخر شبم محمدو خونداده امنه.

این بود انشا من.

راستی میلاو  یه قول باید امشب به خودت بدی.دیگه با ادنیا آن نمیشی.تا اطلاع ثانوی.باشه؟

میلاو جونی:چشم.

چشمت بی بلا

برو بخواب دیگه.شبت به خیر


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد